حالا رسیده نوبت پیکار واپسین!

 به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان فارس، هفته جاری با چند مناسبت عمده گره خورده است که در راس آن شهادت حضرت امیرالمومنین امام علی علیه السلام و شب های قدر قرار دارد.

علاوه بر آن در این هفته که پایان آن روز قدس قرار دارد سالگرد رحلت امام خمینی ره و قیام 15 خرداد نیز توسط علاقه مندان فرهنگ اصیل انقلاب اسلامی گرامی داشته خواهند شد.

به همین مناسبت ویژه نامه ای 7 قسمتی تدارک دیده ایم تا جلوه هایی از هنرنمایی شاعران استان فارس را در این رابطه و با لحاظ تلاش های آنان در تعظیم فرهنگ دینی و انقلابی در تماشاگه علاقه مندان این فرهنگ ناب قرار دهیم.

در این هفته هر روز یک شماره از ویژه نامه را تقدیم شما خواهیم کرد که شامل  3 شعر در باب این 3 مناسبت است به این ترتیب هر روز یک شعر علوی یک شعر درباره امام راحل و یک شعر درباره روز قدس از شاعران فارس تقدیم شما خواهد شد.

ضمن آنکه به مناسبت ایام شریف شب های قدر هر روز یک مناجات از بزران ادب پارسی نیز تقدیم خواهد شد

 

سلام هفتم:

 

 

????دلسروده 7

مناجات از ترکیب بند هاتف اصفهانی

 

ای فدای تو هم دل و هم جان

وی نثار رهت هم این و هم آن

 

دل فدای تو چون تویی دلبر

جان نثار تو چون تویی جانان

 

دل رهاندن ز دست تو مشکل

جان فشاندن به پای تو آسان

 

راه وصل تو راه پر آشوب

درد عشق تو درد بی درمان

 

بندگانیم جان و دل بر کف

چشم بر حکم و گوش بر فرمان

 

گر سر صلح داری اینک دل

ور سر جنگ داری اینک جان

 

◊◊◊◊◊

 

???? در سایه سار مهر مولا 7

عرض ارادتی به ساحت امیر مومنان مولا علی علیه السلام

 

نهج البلاغه

*هادی فردوسی - شعرکودک

نهج البلاغه هستم

از جنس آفتابم

یعنی که بعد قرآن

روشن ترین کتابم

 

مانند قرص ماهم

در آسمان قرآن

قرآن شبیه خورشید

من هم برادر آن

 

هر خطبه در دل من

یک تکه آفتاب است

هر حکمتی که دارم

مانند شعر ناب است

 

هر واژه ام گلستان

موضوع من بهار است

آغاز نامه هایم

با نام کردگار است

 

می تابد از نگاهم

نور قشنگ قر آن

یعنی که من هم انگار

هستم به رنگ قرآن

 

◊◊◊◊◊

 

???? کاروان سالار 7

شعرهایی برای کاروان سالار انقلاب اسلامی

 

 

از قاب های دیروز

*سیدمحمدامین جعفری حسینی

تقدیم به لبخندهای ماندگار امام خمینی (ره) که فاصله ی  انقلاب مان با  اندیشه های او همسایگی با گمراهی ست

کم کم دارد باورم می شود

که دریا

درون مردمک های چشم کسی

                        جاشدنی ست

همین که  این روزها

به سریش ها

لبخندهای عاریه

روی دیوارهای شهر نقاب می شوند ،

قاب های همه ی طاقچه ها ،

قهوه خانه ها ،

اصلا زورخانه ها

                    داشتنی ترند

هنوز

همه ی خانه ها

خیابان ها

وکوچه ها

با همه ی سلول هایشان

بهانه ات را می گیرند و

نامت را قاب می کنند

همین طور

پشت خطور ذهن ها

و خطوط خاطرات نشسته ای و

داری شعر می شوی

و کلماتم را

به باد ملکوت می گیری

نمی دانم چند سال

اما سال هاست

در شعر شاعران شهر

تضمین می شوی و

تمام پرنده ها

به احترات سقوط می کنند

..

...

...

این همه سال از ما گذشته است

اما تو

هنوز نشسته ای و

با انقلابی شکوهمند در چشم هات ،

آینه ها را عینیت می دهی

ما هر روز خودمان را

با شکوهی که برایمان گذاشته ای

اندازه می کنیم

و تصورمان

بدون آنکه نامی از تو باشد

برای خیال بافان مغرور زمین

دشوار است

و دشمنی می آفریند

 

 

◊◊◊◊◊

 

????کلماتی به رنگ سنگ 7

شعرهایی برای فلسطین و قدس شریف

 

نوبت پیکار واپسین

*ایوب پرندآور

 

برای "علی سعد دوابشه"، نوزاد فلسطینی

که در جریان یورش گروهی از صهیونیست‌ها و آتش زدن منزل ایشان زنده زنده در آتش سوخت

آتش گرفت تا که بگوید هنوز هم

این سرزمین تجسم میدان کربلاست

تکرار پر تواتر عصر دهم شده

آن خانه ای که در دل طوفان شعله هاست

 

در بین گاهواره‌ی خود گرمِ خواب بود

رویای کودکانه‌ی باغ بهشت داشت

تعبیر خواب او شده آن شعله های داغ

این صحنه ها چقدر برای من آشناست:

 

آتش گرفت خیمه ی زن ها و دختری

دِق کرد در هجوم حرامی و مادرش

«رو در مدینه کرد که یا ایهاالرسول»

بنگر حرم به زیر قدم های اشقیاست

 

حس غرور حرمله از صید کودکان

با دست تیر و حنجره را می دهد نشان

خولی و زجر و شمر و سنان هلهله کنان...،

امشب دوباره در دل من روضه ای به پاست

 

نامش «علی» است وَ اصلا عجیب نیست

آتش کشد به خانه ی او کینه یهود

اصلا عجیب نیست که در شیرخوارگی

نعش نحیف و کوچک او روی دست‌هاست

 

اصلا عجیب نیست که از سال شصت و یک

هر لحظه روز واقعه تکرار می شود

حالا رسیده نوبت پیکار واپسین

حالا زمینِ قدس تجلی کربلاست؟