نویسنده : راضیه مهدیزاده
سوالهایی که در این بحث مطرح میشود این است که سینمای دیجیتال چیست و دارای چه ویژگیهایی است؟ وجوه تمایز آن از سینما قبل از ورود به عرصهی دیجیتال کدام است؟
نزدیک شدن سینما به سایر رسانهها همچون تلویزیون، رایانه، تصاویر متحرک، تجهیزات تولید و مهمتر از همه پویانمایی، هویت تازهای را برای سینما به ارمغان آورده است. میتوان گفت سینمای دیجیتال بیشتر از آنکه از سینما به سمت پویانمایی حرکت کند از پویانمایی و تصاویر متحرک به سمت سینما حرکت کرده است. در واقع سینمای دیجیتال نوع خاصی از پویانمایی ست که یکی از عناصر فراوانش فیلمبرداری واقعی است و شامل رسانههای مختلفی است (پویانمایی رایانهای دوبعدی، پویانمایی رایانهای سه بعدی، کامپوزیت، نقاشی، پردازش تصویر) چنانچه مانویچ (1385: 19) نام دیگر آن را چندرسانهای به منزلهی سینمای دیجیتال دانستهاند.
ویژگی اساسی اطلاعات دیجیتالی این است که میتوان آنها را به راحتی و با سرعت به وسیلهی رایانه تغییر داد. موضوع در این سینما به عبارتی تغییر ارقام (دیجیتها) جدید به جای قدیمیهاست. ابزارهای رایانه برای تغییر شکل، تلفیق، دگرگونی و تحلیل تصاویر مانند قلممو و رنگ برای نقاشی اساسی هستند. (میشاییل و ویلیام ج. 7. 1992)
در این سینما تماشاگر به بازیگر تبدیل می شود و این سینما خواستار نوعی غرقهگی تماشاگر است. دغدغه این سینما گرایش به واقعیت و عینیت نیست بلکه نمایش واقعیتها به شیوهای فراست. در واقع این نوع گرایش به واقعیت در بطن زیباییشناسی پستمدرنیسم قرار دارد و این واقعگرایی با واقعگرایی قبل از حملهی رایانهها و تصاویر و حرکات متفاوت است، به شیوهای که تماشاگر در مسیر حرکت و سرعت و جنون دیداری عینیت و ذهینیت را درهم تنیده میانگارد و در فضای فیلم غرق میشود.
برخلاف سینمایی که قبل از ورود به عرصهی دیجیتال و تصاویر رایانه ای همواره نوعی گرایش به واقعیت در آن دیده می شود. حتی سینمای سوررئال که خود را برخاسته از تداعیها و ناخودآگاه ذهنی میداند، ذهن را در گرایش هرچند اندک به واقعیت قرار میدهد و برای تصاویر خود مابهازای عینی مییابد؛ زیرا نمیتوان هیچ ذهنی را به طور کامل از عینیت خالی نمود.
اما سینمای دیجیتال به عنوان سینمایی که در پستمدرنیسم و با توجه به پارادایمهای فکری آن شکل گرفته، واقعیت را نوع دیگری به تصویر میکشد و آن نمایش واقعیت است به وسیلهی جنون دیداری تصاویر و حرکت و سرعت.این نگاه در دو فیلم ماتریکس و اسپایدرمن دیده میشود. موضوع مهم در این فیلمها حرکت بود. حرکتی که ناشی از قاببندی و حرکات سریع دوربین و پن و حرکات سریع تدوین و آکروباسی 360 درجهی دوربین بود. سرعت در فضای فیلم، وجود حرکت در فضای تولید و سرعت در فضای مخاطب باعث میشود که فیلم از جنبهی شدیدا حسی بر ما به عنوان مخاطب تاثیر گذارد.
درمورد فیلم ماتریکس میتوان گفت این فیلم مظهر تاثیرهای معاصر سینما و گرایش آن به قرارا دادن تماشاگر در صحنههای تماشایی محض است. به این ترتیب که ما خود را در فضا گم میکنیم و در سطحی فراسوی واقعیت قرار میگیریم. میتوان گفت ماتریکس ما را مورد تهاجم ارداکی قرار میدهد و اسپایدرمن شامل تهاجم فیزیکی است و در هر دو مورد دغدغهای نسبت به عناصر زیباییشناسی حرکت دیده میشود.
دغدغهای که اخیرا در قالب رسانههایی مانند فیلم افزایش یافته است. تکنولوژی دیجیتال و جاذبههای پارک سرگرمی با هم تلاقی میکنند و دغدغهای مشترک را پدید میآورند که محور آن سرعت تصویر است. (ندالیناس. آنجلا. 182. 1385)
میتوان گفت معنای واقعیت در این نوع سینما تغییر یاقته است و این واقعیت با زیباییشناسی پستمدرنیسم و ویژگیهای آن در ارتباط است. جهان داستانگو واقعگرایی خاص آن( روابط علت معلولی،زمان و مکان متوالی...) در روند تکاملی سینما، کمرنگتر شده و مرزهای کلاسیک را در هم میشکند تاجایی که دنیایی از چیرگی تصاویر بر داستان میسازد.
سینمادرجستوجوی چیزهایی فراتر از داستان و قطعیت، همپای هنرهای دیگر از مرز و چهارچوب داستانپردازی فراتر رفته است.
این سینما به عنوان سینمایی که در پارادایم فکری پستمدرن جای میگیرد از ویژگیهای آن نیز پیروی میکند. به این صورت که سینمای پستمدرن در آشفتگی وساختارشکنی با تلفیقی از عینیت و ذهنیت کاملا متفاوت عمل میکند. این سینما که زادهی خواب و رویاست، ازاختلاط و ترکیب موضوعات متفاوت و به ظاهر بیربط، آشفتگی پدید میآورد که در هیچ نظام ساختارمندی جایی ندارد.
گرایش به استعاره در این نوع سینما جای خود را به "کنایه و هجو" میدهد. تصاویر با بازی نور ساخته شده و گاه تا حد آزار مخاطب، پیش میرود. تصادف و اتفاق به جای روابط علی و معلولی بر کلیت اثر حکمرانی میکنند. به شدت به دنبال توصیف دقیق هستنند و توضیح بیمعنا! و برای دسترسی به این توضیحات و توصیفات دقیق از راه کارهای رایانه و تصاویر متحرک نیز استفاده می کنند. (مک کی.رابرت.96. 1382)
یکی از مهمترین ویژگیهای زیباییشناسی پستمدرنیسم پلورالیسم هنری و زیباییشناسی در آن است. پست مدرنیسم به تمایز مدرنیسم مبنی بر فرهنگ پست و فرهنگ متعالی – هنر پست و هنر متعالی اعتقاد ندارد.
مدرنیسم نوع فرهنگی را محصول فرماسیون فرهنگی گفتمانی میداند در حالیکه پستمدرنیسم یک فرماسیون فرهنگی تصویری و نشانهای برای فرهنگ و هنر قائل است و چنان خود را ارائه می دهد که برای همگان قابل درک و فهم باشد. به همین دلیل در زیباییشناسی سینمای دیجتال به عنوان یکی از نمودهای پست مدرنیسم نوعی فرماسیون تصویری-نشانهای حاکم است و در آن دیدگاههایی نظیر "اصالت اثر هنری" و "نامنتظربودن" آن درکنار بینشهای متضادی نظیر هنررسانهای و تکثیر شونده و فاقد اصالت "همکنار" قرارمیگیرند. "فرمگرایینو" در کنار گرایشهای نوین معنایی و روایتگر؛ آثار اصیل در کنار آثار دورگه؛ سلسله مراتب در کنار بینظمی؛ آفرینش در کنار ساختارشکنی؛ ژانر و مرزپذیری در کنار متن و درونمتنی؛ موضوع، محتوا وهدف در کنار فرآیند و رخداد قرار میگیرند.(احمدی، بابک، 126. 1374)
نتیجه گیری:
میتوان گفت واقعیت و حقیقت متناسب با هر عصر و پارادایم فکری و دورهی تاریخی خود تعریف میشود و یک واقعیت و عینیت تام برای تمام دورانها را نمیتوان در نظر گرفت. زیرا سازنده عینیتها ذهنیتها هستند و ذهن را چیزی جز زمان و تفکرات حاصل از آن نمیسازد.
سینمای دیجیتال با توجه به همین شرایط و تعاریف گرایش خود به واقعیت را از طریق نمایش واقعیت به وسیله سرعت و حرکت تصاویر متحرک نشان میدهد و واقعیتی که سینمای دیجیتال مطرح میکند، واقعیتی است متناسب با ویژگیهای عصری که در آن شکل گرفته است (پست مدرنیته) و لزوما مساوی تصویر ما از واقعیت و عینیت سینمای کلاسیک و سینما قبل از ورود به عرصهی دیجیتال نیست.این واقعیت را اندرو دارلی "رئالیسم درجهی دو" مینامد که این درجهبندی از نظر برتری واقعیت در آن عصر نسبت به این عصر نمیباشد بلکه صرفا برای نشان دادن تمایز آن هاست.پس نمیتوان گفت سینمای دیجیتال به دلیل حجم تصاویر دیداری و اهمیت زیاد به سرعت و حرکت از واقعیت به دور است بلکه این سینما واقعیت و زیباییشناسی عصر خود را دنبال میکند.
منابع:
(مقالهی مانویچ: سینمای دیجیتال چیست)/ (مقالهی آنجلا ندالیناس: جنون دیداری)
منبع:
http://www.academyhonar.com/research/paper/2089-digital.html