
فاطمه رحیمی متولد ۱۲ شهریور ۱۳۶۶. به دلیل ادامه تحصیلات حوزوی پدر تا ۱۱ سالگیام در قم ساکن بودیم و بعد از اتمام دوره خارج پدرم به مرودشت آمدیم. خوندن و نوشتن رو با کتابهای جلال آل احمد، شریعتی آوینی، جبران خلیل جبران شروع کردم. و بنابراین سمت و سوی قلمم معمولا ترکیبی از اینهاست. به خصوص جلال رو خیلی دوست دارم. تحصیلات دانشگاهیام کارشناسی اقلیمشناسی دانشگاه شهید بهشتی تهران هست. نوشتن به شکل حرفهای رو از دانشگاه و نشریات دانشگاهی شروع کردم. در دانشگاه علاوه بر رشته خودم به دلیل علاقه شخصی( و البته بی علاقگی به رشته اصلیام) سر کلاس اساتید شاخص در رشته های ادبیات، روانشناسی، علوم سیاسی هم مینشستم. در کنار درس در تشکیلات بسیج دانشجویی، نهاد رهبری و کانون ایرانشناسی فعالیت داشتم. به شکل متمرکز در مقوله فلسطین کار میکردم و هنوز هم اصلیترین کنش اجتماعیام در همین زمینهاس. مدتی بعد از اتمام تحصیلات به عنوان کارشناس فرهنگی در نهاد رهبری علوم پزشکی شیراز مشغول بودم. و نوشتن رو اونجا بیشتر مشق کردم.
یک دوره مدیریت فرهنگی در دانشگاه جهادی امام رضا گذروندم.
اولین کتاب من با عنوان "صیحه بر بیداد"، با موضوع زندگینامه شهید علی اسکندری از شهدای شهرستان مرودشت، اولین گام من در دنیای تاریخ شفاهی بود که توسط نشر شهید کاظمی چاپ شد.
کتاب دوم من با عنوان "دوباره بابل"، رمانی عاشقانه در بستر حوادث سیاسی جامعه ایران توسط انتشارات جمکران چاپ شد. من در این کتاب سعی کردم با تکیه بر تجربیات و دیدههایم از گذرگاههای مهم تاریخ چند سال اخیر، نشانههای فتنه رو برای مخاطب جوان بازشناسی کنم.
کتاب سوم من با عنوان "من ربانی شیرازی هستم"
شرح کامل زندگی و مبارزات آیتالله ربانی شیرازی است که به دعوت حوزه هنری فارس به اون پرداختم و توسط نشر سوره چاپ شد.
همزمان با نویسندگی مدیریت مجموعه علمی بسیج رو هم به عهده داشتم و دارم که عمده فعالیتش ترویج علم و زمینه سازی برای تولید علم هست. این مجموعه حالا با عنوان مرکز رشد تالوگ فعالیت میکنه.
برای زکات علم و آنچه که بلد بودم، چند دوره کارگاه آموزش ثبت تاریخ شفاهی و نویسندگی برای دانشجوهای علاقمند به خاطره نگاری و به خصوص فعالین فرهنگی برگزار کردم. به صورت ویژه علاقمند به ادبیات داستانی و روایی هستم. شخصیت پردازی و فضاسازی در نوشتار برام خیلی مهمه و راجع بهشون زیاد خوندم و نوشتم. ادبیات روایی رو برای نوشتن ترجیح میدم و استحکام کلمه به اندازه ی استناد کار برام اهمیت داره. انقدر که میگن وسواس کلمه دارم. در به کارگیری کلمات سختگیرم. چه در نوشتار چه گفتار و محاوره. شعر، فیلم، و نقاشی رو هم دوست دارم. و موسیقی رو؛ زیاد. اگه نویسنده نمیشدم احتمالا موزیسین میشدم. ترویج کتاب به هر شکل رویهی همیشگی ام هست و با رسانه هم رفاقتی دارم. روایت های زیادی رو توی کانال شخصیام منتشر کردم و اونجا سکوی اطلاعرسانی ام محسوب میشه